- پیچ واپیچ
- پیچاپیچ، پیچ در پیچ، پیچ پیچ، پر پیچ و خم، به هم پیچیده
معنی پیچ واپیچ - جستجوی لغت در جدول جو
- پیچ واپیچ
- با پیچ های بسیار، دارای پیچ و خم، خم اندر، شکن در شکن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پچ پچ، پیچناک، بهم پیچیده، شکن بر شکن
پرپیچپیچا پیچ با انحنای بسیار: کوچه های پیچ و واپیچ، بغرنج مشکل مساله پیچ و واپیچ
Sinuous
извилистый
gewunden
звивистий
sinuoso
sinuoso
sinuoso
sinueux
kronkelig
berliku-liku
منحنيٌ
बलखाता हुआ
曲がりくねった
kıvrımlı
lenye mizunguko
বাঁকানো
پچ پچ، سخت پیچیده
با پیچ بسیار پر پیچ و خم: وین شکم بی هنر پیچ پیچ صبر ندارد که بسازد بهیچ 0 (گلستان)، پیچنده پرکن مرغول (زلف)، پر رنج پر مشقت سخت: ماکییم اندر جهان پیچ پیچ چون الف از خواجه دارد هیچ هیچ. (مثنوی)، پر ناز و غمزه پر ادا: شاهد پیچ پیچ را چه کنی ک ای کم از هیچ، هیچ را چه کنی ک (هفت پیکر)، نه راست و مستقیم منحرف: میرود کودک بمکتب پیچ پیچ چون ندید از مرد کار خویش هیچ. (مثنوی) -6 مضطرب پیچان: شه از گفت آن مرد دانش بسیج فرو ماند بر جان خود پیچ پیچ. (نظامی)
پیچ پیچ، پیچ در پیچ، پر پیچ و خم
پیچ در پیچ، پیچ بر پیچ، پر پیچ، پر پیچ و خم
سخت پیچیده، با پیچ و خم های بسیار، پرپیچ و خم